شرایط اقتصادی و اجتماعی به گونه ای است که هر روز نیاز به ایجاد و توسعه کسب و کارها بیشتر احساس می شود. در این شرایط دولت ها باید در کارآفرینی سرمایه گذاری کنند و کارآفرینان روند ایجاد درآمد و اشتغال زایی را بهبود بخشند. اما مساله مهم این است که آیا مفهوم کارآفرینی غربی با فرهنگ ایرانی تطابق دارد؟ آیا کارآفرینی فقط به معنای کسب سود است؟ رویکردهای مهم در حوزه کارآفرینی چیست؟
در همین راستا با آقای دکتر کاوه فرهادی - عضو هیئت علمی دانشگاه که همراه با پدر بزرگوارشان به طور تخصصی بر موضوع کارآفرینی بومی فعالیت می کنند و از بنیانگذاران کارآفرینی فتوتی هستند، مصاحبه ای انجام داده ایم که مشروح آن را در ذیل می خوانید.
دکتر کاوه فرهادی، دانش آموختهی دکتری کارآفرینی با گرایش مدیریت فناوری است که در رساله دکترای خود به رویکرد فرهنگ و کارآفرینی توجه ویژه ای داشته است. وی دارای کارشناسی ارشد MBA با گرایش مدیریت تکنولوژی، دانشگاه صنعتی شریف هستند و دارای مدرک کارشناسی مهندسی کامپیوتر و فلسفه می باشند. دکتر کاوه فرهادی همچنین فلسفه، انسان شناسی و ادبیات سرزمینمان را در میدان عمل پدرشان استاد دکتر مرتضی فرهادی (استاد تمام جامعه شناسی و استاد انسان شناسی
دانشگاه علامه طباطبایی) فراگرفتند و همچنین مادر گرامی شان که استاد بازنشسته ادبیات هستند، تاثیر بسزایی در نگاه و منش ایشان داشتهاند.
آقای دکتر کاوه فرهادی از مرداد ماه سال ۱۳۸۷ تا انتهای سال ۱۳۸۸ در “نقشه جامع علمی کشور” حوزه “جامعه و علم” حضور داشتند و در بهمنماه سال ۱۳۸۷ به عنوان نماینده تام الاختیار مرکز تحقیقات و پژوهش های جمعیتی آسیا – اقیانوسیه در نمایشگاه دستاوردهای سی ساله وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به صورت فعال حضور داشتند، که با تلاش، وی به عنوان مدیر امور بین الملل این مرکز تحقیقاتی و پژوهشی و نماینده
تام الاختیار مرکز یاد شده در وزارتخانه مذکور، این مرکز تحقیقاتی به عنوان بهترین مرکز تحقیقاتی و پژوهشی حاضر در این نمایشگاه از سوی وزارتخانه متبوع معرفی گردید. ایشان مولف کتاب مدیریت منابع انسانی پیشرفته هستند که در آبان ماه ۱۳۹۱ به عنوان کتاب ماه برگزیده شد و مقالات علمی پژوهشی بسیاری را در کارنامه فعالیت های خود دارند. همچنین در کارگاه های مدیریتی بسیاری تدریس داشتهاند. آقای دکتر فرهادی، مدیریت امور بین الملل مرکز تحقیقات و پژوهش های جمعیتی آسیا –اقیانوسیه، ریاست روابط بین الملل شرکت فرودگاه های کشور، ریاست روابط بین الملل استانداری کرمان، کارشناس شرکت خدمات انفورماتیک وابسته به بانک مرکزی جمهوری اسلامی، مدیر شبکه شرکت کرمان تابلو و قائم مقام مدیر روابط عمومی سازمان عمران کرمان و مسئولیت خبرنامه منطقه اقتصادی سیرجان را در کارنامه فعالیت های حرفه ای خود دارند.
پدر ایشان آقای دکتر مرتضی فرهادی فقط استاد پیشکسوت مردم شناسی دانشگاه علامه طباطبایی نیست؛ بلکه وی یکی از معدود پژوهشگرانی است که سال های متمادی برای ثبت و ضبط آداب و رسوم ایرانیان تلاش نموده و از این همه رنج و زحمت، خم به ابرو نیاورده و خسته نشده است .یکی از دغدغه های ایشان تولید علم بومی بوده و ارزش کار تولیدی را هنگامی درخور توجه می دانند که اکثریت روشنفکران ما به جای «مصرف کننده صرف تولیدات فرهنگیِ غربی» خودشان نیز کم و بیش تولیدکننده، منتقد و صاحب نظر باشند. از نظر وی، کار اصیل و بدیع در حوزه علوم اجتماعی هرچند در تقابل با نظریه ها و منافع کشورهای سلطه گر باشد، می تواند با به چالش کشیدن این اقتدار و استیلای فرهنگی، به سرعت مورد استقبال قرار گیرد. دکتر فرهادی به عنوان یک مردم شناس، نقش این رشته را به خوبی یادآور شده است؛ یعنی تکیه بر سنت و تلاش برای بومی سازی این علم.
در همین راستا، از سال ۱۳۵۷ تاکنون ۱۰ جلد کتاب و پژوهش نامه و یک جلد کتاب شعر و همچنین افزون بر چهل مقاله در موضوعات مختلف جامعه شناسی و مردم شناسی در مجلات و نشریات گوناگون از ایشان به چاپ رسیده است. از جمله کتاب های ایشان
می توان به انسان شناسی یاریگری- واره- نقد ساختار اندیشه- فرهنگ یاریگری در ایران- موزههایي در باد- موزه های بازیافته- کتب
دو جلدی نامه كمره- نگاهی به اهمیت و پیشینه کبوترخانه های ایران
و ... اشاره کرد. دکتر فرهادی همچنین هم در عرصۀ هنرهای تجسمی، آثاری در قالب هنر مفهومی خلق کرده است و در زمینه شعر نیز، مجموعه فصل های خنده دشوار را در کارنامه خود دارد.
دکتر مرتضی فرهادی، استاد تمام حوزه مردم شناسی و جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی چهارچوب مفهومی خاص خود را ایجاد کرده است و سهم بسیار عمیق و خلاقانه ای از جامعه ایرانی در آثار خود ارائه داده و بازخوانی آثار ایشان
می تواند به ما کمک کند که فهم عمیق تری از جامعه ایرانی را برای مخاطبان داشته باشد. از طرفی می تواند برای نسل جدید دانشجویان و پژوهشگران، راه یا برنامه پژوهشی باشد. به همین دلیل می توان گفت، آقای فرهادی یکی از پایگاه ها و یا آغازگاه ها و یک نقطه تاسیس، دست کم در علم انسان شناسی است. استاد عاشق این خاک است و دل در گروِ اعتلای نام ایران دارد و اندیشه های ارزشمند خود را برای پسر به ارث گذاشته است و استاد کاوه فرهادی هم با کارنامه بسیار درخشان خود ثابت کرده است که میراث دار خوبی برای این سرمایه ارزشمند بوده است.
دکتر مرتضی فرهادی، تلاش کرده است که بنیان های نظریه پردازی بومی را با تاکید بر حوزه ی یاریگری بر پایه ی مشارکت و کارگروهی در ایران مطرح کند و پسر شان دکتر کاوه فرهادی نیز با همین رویکرد تلاش کرده است که آن را در حوزه مدیریت و به ویژه کارآفرینی بخواند و مقاله کارآفرینی فتوتی ایشان هم تلاشی ارزشمند است که این نظریه پردازی در حوزه کارآفرینی خوانده شود.
در ادامه مصاحبه ی اختصاصی روزنامه تفاهم با آقای دکتر کاوه فرهادی را خواهیم خواند.
- جناب آقای دکتر فرهادی، کارنامه تحصیلی شما نشان می دهد که تحصیلات تان را با مهندسی کامپیوتر آغاز کرده اید و سپس MBA خوانده اید. اما پژوهش هایتان را عمدتاً در حوزه انسان شناسی فرهنگی و کارآفرینی بومی انجام داده اید و در همین راستا، دکتری خود را در رشته ی کارآفرینی با گرایش مدیریت فناوری ادامه دادهاید. چه دغدغه هایی باعث شد که چنین مسیری را طی کنید و سر از پژوهش های میدانی پرزحمت درآورید؟
قطعا نمی توان نقش کلیدی پدر را در این موضوع نادیده گرفت. علاقه پدر به انسان شناسی در ابتدا مرا نسبت به این حوزه کنجکاو کرد و با مطالعه بیشتر در مباحث انسان شناسی و مطالعات پدر به این حوزه علاقه مند شدم.
معمولاً تصور می شود که شخصیت انسان ها با رفتن به دانشکده و انتخاب رشته شکل می گیرد. در حالی که این موضوع به دوران قبل از دانشگاه بازمی گردد و اولین آموخته های انسان در محیط جغرافیایی و فرهنگش ربط پیدا می کند. اگر می خواهیم بدانیم، شخصیت یک انسان چگونه شکل گرفته، باید به سال های کودکی افراد توجه کنیم. آموزگار اولیه من پدر بود. قبل از آنکه من به مدرسه بروم، او چیزهای بسیاری را به من آموخته است. دوران کودکی من در کنار استاد بزرگی همچون پدر که عاشق این مرز و بوم است و همیشه دغدغه ایران را دارد باعث شد، من هم دغدغه های مشترک زیادی با پدر داشته باشم. البته در این بین مادرم نیز نقش مهم و تاثیرگذاری در حوزه اخلاق، مهربانی،
نوع نگاه به جهان و ادبیات داشته است که همیشه به ایشان مدیونم و همواره به عنوان یک استاد گرانقدر در زندگی من نقش پررنگی داشته است.
- یکی از مواردی که همیشه در سخنرانی های شما مطرح است کارآفرین و آنتروپرونر است. لطفا مقداری در رابطه با مفهوم کارآفرین و آنتروپرونر(Entrepreneur) برای مخاطبان ما توضیح دهید؟
کلمه آنتروپرونر از واژه تعهد می آید. کارآفرین کسی است که مخاطره های یک سازمان اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند. در ریشه آنتروپرونر، تعهد می بینیم. تعهد برای اینکه مخاطره و ریسکی را در سازمان مدیریت کند. "رابرت هیستریج" کارآفرین را فردي معرفی می کند که تصمیم می گیرد از طریق ایجاد کسب و کاري منحصر به فرد توسط خود بر آینده کاري اش تسلط داشته باشد. فرصت هاي زیادي در جامعه براي کسب و کار وجود دارد ولی کارآفرین با تجزیه و تحلیل و شناسایی موقعیت بازار، فرصت هایی را که ظرفیت هاي بالاتری دارند، براي شروع کسب و کار خود انتخاب می کنند. کارآفرین براي انجام کسب و کار خود باید مشخص کند که در قالب چه نوع ساختاري می خواهد فعالیت خود را آغاز کند و منابع مالی و انسانی اهداف کلی، استراتژي ها و برنامه هاي تفصیلی کسب و کار تعیین شوند. "کرزنر" می گوید: کارآفرین کسی است که برای بدست آوردن سود بیشتر ریسک می کند. کارآفرینی خود از کار و آفریدن تشکیل شده است. لازم است مفروضات کار و آفریدن را بدانیم.
- فرمودید کارآفرین از کار و آفریدن تشکیل شده است، آفریدن به معنای خلق کردن. اما درباره تعریف کار چطور؟ اصلا کار از منظر رویکردهای جامعه شناسی و اقتصاد به چه معناست؟
هر گاه به جسمی نیرو وارد شود و آن را از جایی به جای دیگر منتقل کند، کار انجام شده است، چه به آن کار مزد بدهند، چه ندهند.
چه کم باشد، چه زیاد. چه با کیفیت باشد و چه بی کیفیت. کار از نظر و بستر اعمال نیروی روانی قوای ذهنی به منظور انجام فعالیت فیریکی یا روانی جسمی در جهت کسب یک هدف است و در واقع مفهوم کار را در ذهن می آوریم.زمانی که کار وارد حوزه کسب و کار و فعالیت می شود به معنی فعالیت بدنی یا فکری در جهت تولید یا کسب درآمد میباشد. کار فعالیتی است که از فرد خواسته شده و در مقابل آن به وی مزد پرداخت می شود. از نظر اقتصاد دانان لیبرال؛ کار عبارت است از استفاده ای که انسان از قوای مادی و معنوی خود برای تولید ثروت یا ایجاد خدمات می کند. یعنی اگر منجر به تولید ثروت و یا خدمات نشود، دیگر کار نیست.
"لودویک اچمای" یکی از متفکرین بزرگ لیبرال و اقتصاددان آمریکایی مفهموم کار را اینطور بیان میکند: هر گونه فعالیت انسانی خواه جسمی یا ذهنی و خواه معنوی و یا ایده ای که به تولید کالاهای اقتصادی بیانجامد، کار است.کار باید منجر به کالا بشود تعریف کالا هم باید قابلیت خرید و فروش را داشته باشد. از منظر مارکس هم کار عملی است که مابین انسان و طبیعت انجام می گیرد و فعلی است که فاعل آن انسان و مفعول آن طبیعت است. نگاه مارکس برخواسته از فصل چهارم پدیدار شناسی روح است. در واقع از نظر مارکس در کار اتفاق باید در طبیعت رخ داده باشد. برخی اقتصاددانان و یا مراجع رسمی هر عملی را که درآمدزا باشد، کار تعریف می کنند. در نتیجه بسیاری از فعالیت های غیر تولیدی آدمی را تولید به شمار می آورند. کار به طور اخص در اقتصاد به معنای هر نوع خدمت ارزنده ای است که به وسیله عامل انسانی در تولید ثروت انجام می گیرد.
پایان قسمت اول